الأربعاء، 25 نوفمبر 2009

عید اضحی را به همه دوستان و هم وطنان تبریک و تهنیت میگوییم


الخميس، 5 نوفمبر 2009

فضائل الجهاد ....



‏حدثنا ‏ ‏قبيصة ‏ ‏حدثنا ‏ ‏سفيان ‏ ‏عن ‏ ‏أبي حازم ‏ ‏عن ‏ ‏سهل بن سعد ‏ ‏رضي الله عنه ‏ ‏عن النبي ‏ ‏صلى الله عليه وسلم ‏ ‏قال ‏ ‏الروحة ‏ ‏والغدوة ‏ ‏في سبيل الله أفضل من الدنيا وما فيها



‏حدثنا ‏ ‏عبيد الله بن موسى ‏ ‏عن ‏ ‏هشام بن عروة ‏ ‏عن ‏ ‏أبيه ‏ ‏عن ‏ ‏أبي مراوح ‏ ‏عن ‏ ‏أبي ذر ‏ ‏رضي الله عنه ‏ ‏قال ‏ ‏سألت النبي ‏ ‏صلى الله عليه وسلم ‏ ‏أي العمل أفضل قال ‏ ‏إيمان بالله وجهاد في سبيله قلت فأي الرقاب أفضل قال أعلاها ثمنا وأنفسها عند أهلها قلت فإن لم أفعل قال تعين ‏ ‏ضايعا أو تصنع ‏ ‏لأخرق ‏ ‏قال فإن لم أفعل قال تدع الناس من الشر فإنها صدقة تصدق بها على نفسك




‏ ‏حدثنا ‏ ‏علي بن عبد الله ‏ ‏قال حدثنا ‏ ‏الوليد بن مسلم ‏ ‏قال حدثنا ‏ ‏يزيد بن أبي مريم الأنصاري ‏ ‏قال حدثنا ‏ ‏عباية بن رفاعة ‏ ‏قال أدركني ‏ ‏أبو عبس ‏ ‏وأنا أذهب إلى الجمعة ‏ ‏فقال ‏ ‏سمعت النبي ‏ ‏صلى الله عليه وسلم ‏ ‏يقول ‏ ‏من اغبرت قدماه في سبيل الله حرمه الله على النار




‏ ‏حدثنا ‏ ‏أحمد بن يونس ‏ ‏وموسى بن إسماعيل ‏ ‏قالا حدثنا ‏ ‏إبراهيم بن سعد ‏ ‏قال حدثنا ‏ ‏ابن شهاب ‏ ‏عن ‏ ‏سعيد بن المسيب ‏ ‏عن ‏ ‏أبي هريرة ‏ ‏أن رسول الله ‏ ‏صلى الله عليه وسلم ‏ ‏سئل أي العمل أفضل فقال ‏ ‏إيمان بالله ورسوله قيل ثم ماذا قال الجهاد في سبيل الله قيل ثم ماذا قال حج ‏ ‏مبرور




‏ ‏حدثنا ‏ ‏أبو اليمان ‏ ‏أخبرنا ‏ ‏شعيب ‏ ‏عن ‏ ‏الزهري ‏ ‏قال أخبرني ‏ ‏سعيد بن المسيب ‏ ‏أن ‏ ‏أبا هريرة ‏ ‏رضي الله عنه ‏ ‏قال ‏ ‏سمعت النبي ‏ ‏صلى الله عليه وسلم ‏ ‏يقول والذي نفسي بيده ‏ ‏لولا أن رجالا من المؤمنين لا تطيب أنفسهم أن يتخلفوا عني ولا أجد ما أحملهم عليه ما تخلفت عن ‏ ‏سرية ‏ ‏تغزو في سبيل الله والذي نفسي بيده لوددت أني أقتل في سبيل الله ثم أحيا ثم أقتل ثم أحيا ثم أقتل ثم أحيا ثم أقتل




‏حدثنا ‏ ‏إسماعيل ‏ ‏قال حدثني ‏ ‏مالك ‏ ‏عن ‏ ‏أبي الزناد ‏ ‏عن ‏ ‏الأعرج ‏ ‏عن ‏ ‏أبي هريرة ‏ ‏رضي الله عنه ‏ ‏أن رسول الله ‏ ‏صلى الله عليه وسلم ‏ ‏قال ‏ ‏تكفل الله لمن جاهد في سبيله لا يخرجه إلا الجهاد في سبيله وتصديق كلماته بأن يدخله الجنة أو يرجعه إلى مسكنه الذي خرج منه مع ما نال من أجر أو غنيمة




و حدثني ‏ ‏زهير بن حرب ‏ ‏حدثنا ‏ ‏جرير ‏ ‏عن ‏ ‏عمارة وهو ابن القعقاع ‏ ‏عن ‏ ‏أبي زرعة ‏ ‏عن ‏ ‏أبي هريرة ‏ ‏قال ‏ ‏قال رسول الله ‏ ‏صلى الله عليه وسلم ‏ ‏تضمن ‏ ‏الله لمن خرج في سبيله لا يخرجه إلا جهادا في سبيلي وإيمانا بي وتصديقا برسلي فهو علي ضامن أن أدخله الجنة أو أرجعه إلى مسكنه الذي خرج منه نائلا ما نال من أجر أو غنيمة والذي نفس ‏ ‏محمد ‏ ‏بيده ما من ‏ ‏كلم ‏ ‏يكلم ‏ ‏في سبيل الله إلا جاء يوم القيامة كهيئته حين ‏ ‏كلم ‏ ‏لونه لون دم وريحه مسك والذي نفس ‏ ‏محمد ‏ ‏بيده لولا أن يشق على المسلمين ما قعدت ‏ ‏خلاف ‏ ‏سرية ‏ ‏تغزو في سبيل الله أبدا ولكن لا أجد سعة فأحملهم ‏ ‏ولا يجدون سعة ‏ ‏ويشق عليهم أن يتخلفوا عني والذي نفس ‏ ‏محمد ‏ ‏بيده لوددت أني ‏ ‏أغزو في سبيل الله فأقتل ثم ‏ ‏أغزو فأقتل ثم ‏ ‏أغزو فأقتل ‏‏و حدثناه ‏ ‏أبو بكر بن أبي شيبة ‏ ‏وأبو كريب ‏ ‏قالا حدثنا ‏ ‏ابن فضيل ‏ ‏عن ‏ ‏عمارة ‏ ‏بهذا الإسناد
صحيح مسلم

الأحد، 11 أكتوبر 2009

جهاد فی سبیل الله



شهادت و منزلت شهداء)



وَلا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ ( [آل عمران:169]و هرگز كساني‌ را كه‌ كشته‌ شدند در راه‌ الله بلكه‌ آنان‌ زنده‌اند نزد پروردگارشان‌ روزي داده‌ مي‌شوند.شهادت فنا شدن انسان براي نيل به سرچشمه نور و نزديك شدن به هستي مطلق است. شهادت عشق به وصال محبوب در زيباترين شكل است. شهادت مرگي از راه كشته شدن است، كه شهيد آگاهانه و بخاطر هدف مقدس و به تعبير قرآن کریم ((في سبيل الله)) انتخاب مي كند. يعني شهيد در راهي كشته مي شود كه هر دو ارزش- آگاهانه و في سبيل الله را داراست و چنين مرگي است كه به تعبير پيامبر صلی الله علیه وسلم شريفترين و بالاترين نوع مردن است، شهادت همانا پايان دادن به فروغ درخشان حيات در كمال هشياري و آزادي است براي رسيدن به هدفي كه والاتر از حيات طبيعي است. شهادت پايان دادن به حيات طبيعي براي دفاع از ارزشهاي انساني در جامعه است. شهادت شكافتن كالبد جسماني براي رسيدن به مقام شهود و حضور الهي است. شهادت رسيدن به مرتفع ترين قله هاي كمال و انسانيت است. با توجه به تعاريف فوق، كسي كه مرگ شهادت را انتخاب مي كند ((شهيد)) ناميده مي شود. شهيد در لغت به معني ((گواه)) است و در اصطلاح به كسي گويند كه در مجراي شهادت قرار گرفته و در راه خدا كشته مي شود.تعريف مشترك و جامع براي شهادت اين است كه: شهادت عبارت است از زندگي در حال هشياري، و آزادي در راه وصول به هدف عالي تر از زندگي طبيعي بواسطه شهادت. اين خصيصه و پديده اي است كه همه شهدا داراي آن مي باشند. در مقابل اين مرتبه والاي شهادت حداقل توصيفي كه مي توان براي شهادت در نظر گرفت عبارت است از اينكه: شهادت انقلاب دروني ناگهاني، همراه با هشياري و آزادي در پايان دادن به زندگي دنيوي و مادي و رسيدن به حيات طيبه واخروی.شهادت مرگ نيست بلكه از هر قطره خون شهید حیات دیگر می روید. شهيد جان شیرین خود را به هدف اعلا ی کلمه الله میدهد مي رود و عامل تحرك امواج ديگر می گردد كه آنهم جلوه اي ديگر از مشيت الهي مي باشد. لذا شهيد همواره زنده است و حيات و ممات او همواره صفتي است براي حيات طيبه در جوار رب العالمین.روح شهیدان به سان پرندگان در بهشت پرواز می کنند مي خورند و مي خرامند ولذت مي برند، نبی اکرم محمد صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند:" هنگامی که یکی از برادران شما شهید می گردد، خداوند متعال روحش را در کالبد پرنده ای سبز رنگ قرار داده و بر روی نهرهای بهشتی به پرواز در می آورد. آن پرنده از میوه های بهشتی می خورد و در کاخهای طلایی بهشت مسکن می گزیند و در زیر سایه عرش الرحمان به پرواز در می آید. این شهیدان می گویند که چه کسی به برادران ما می گوید که ما در بهشت زنده ایم و از نعمتهای بهشتی روزی می خوریم تا آنان نیز از جهاد دوری نجویند و از جنگ در را خدا هراس نداشته باشند. الله متعال پاسخ می دهد که من به آنان می گویم. به همین سبب است که فرموده الله متعال نازل شده است:(وَلا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ ) [آل عمران:169]و هرگز كساني‌ را كه‌ كشته‌ شدند در راه‌ الله بلكه‌ آنان‌ زنده‌اند، نزد پروردگارشان‌ روزي داده‌ مي‌شوند.و هرگز كساني‌ را كه‌ كشته‌ شدند در راه‌ الله يعني‌ :براي‌ اعلاي‌ كلمه الله و ياري‌ دادن‌ دين‌ وي‌ مرده‌ مپندار يعني : گمان‌ نكن‌ كه ‌مرده‌اند بلكه‌ آنان‌ زنده‌اند به‌ زندگاني‌ حقيقي، البته‌ اين‌ امر منافاتي‌ با اين‌معني‌ ندارد كه‌ آنان‌ نسبت‌ به‌ ما مرده‌ نباشند زيرا حيات‌ شهدا، حياتي‌ برزخي‌ است‌كه‌ جزء غيب‌ است‌ و خداي‌ عزوجل‌ خود به‌ كيفيت‌ آن‌ داناتر مي‌باشد. كه‌ آن‌ شهدا نزد پروردگارشان‌ روزي داده‌ مي‌شوند يعني‌: حق‌ تعالي‌ در پناه‌كرامت‌ خود، به‌ آنان‌ از خوراكي‌ها و ميوه‌هاي‌ بهشتي، غذا و نوشيدني‌ مي‌دهد وروزيشان‌ نزد وي‌ مستمر است‌، هرچند كه‌ رزقشان‌ از دنيا با شهادتشان‌ قطع‌ شده‌است‌ .)فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلا هُمْ يَحْزَنُونَ( [آل عمران:170]به‌ آنچه‌ الله از فضل‌ خود به‌ آنان‌ داده‌ است‌، شادمانند و براي‌ كساني‌ كه‌ از پي‌ ايشانند وهنوز به‌ آنان‌ نپيوسته‌اند و به‌شهادت‌ نرسيده‌اند شادي‌ مي‌كنند; كه‌ نه‌ بيمي‌ بر آنان‌است‌ و نه‌ اندوهگين‌ مي‌شوند.به‌ آنچه‌ الله از فضل‌ خود به‌ آنان‌ داده‌ است‌، شادمانند يعني‌: شهدا به‌ آنچه‌ كه‌حق‌ تعالي‌ از كرامت‌ شهادت‌ به‌ آنان‌ ارزاني‌ نموده‌ است‌ و به‌ حيات‌ حقيقي‌اي‌ كه‌در آن‌ قرار دارند و به‌ آنچه‌ كه‌ از رزق‌ و روزي‌ خداي‌ سبحان‌ به‌ ايشان‌ مي‌رسد، خوشحال‌ و مسرورند و براي‌ كساني‌ كه‌ از پي‌ ايشانند از برادران‌ مؤمنشان‌ وهنوز به‌ آنان‌ نپيوسته‌اند و به‌شهادت‌ نرسيده‌اند شادي‌ مي‌كنند; كه‌ نه‌ بيمي‌ بر آنان‌است‌ و نه‌ اندوهگين‌ مي‌شوند يعني خوشحالند از اين‌ كه‌ بر برادران‌ مؤمنشان‌ كه ‌در آينده‌ به‌شهادت‌ مي‌رسند، يا بر ايمان‌ مي‌ميرند; هيچ‌ بيم‌ و اندوهي‌ در فرداي‌آخرت‌ نيست‌ .)يَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ وَأَنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِينَ( [آل عمران:171]شادي‌ مي‌كنند بر نعمت‌ و فضل‌ الله و اين‌ كه‌ الله پاداش‌ مؤمنان‌ را تباه‌ نمي‌گرداندشادي‌ مي‌كنند براي‌ برادرانشان‌ از اهل‌ ايمان‌ و جهاد بر نعمت‌ و فضل‌ خدا چون‌ بهشت‌ برين‌ و خشنودي‌ حق‌ تعالي، كه‌ نزد وي‌ ديده‌اند و اين‌ كه‌ خداوند پاداش‌ مؤمنان‌ را تباه‌ نمي‌گرداند يعني: دريافتند كه‌ خداوند پاداش‌ هيچ‌ مؤمني‌ را كه‌ عمل‌ نيك‌ انجام‌ داده ‌باشد، ضايع‌ نمي‌كند، پس‌ براي‌ اين‌ امر نيز شادمانند .در حديث‌ شريف‌ آمده‌ است: شهدا چون‌ به‌ بهشت‌ رفتند و آن‌ همه‌ قدر و منزلت‌ و نعمتي‌ را كه‌ برايشان‌ در بهشت‌ هست‌، ديدند، گفتند: اي‌ كاش‌ برادرانمان‌ در دنيا از اين‌همه‌ كرامتي‌ كه‌ نصيب‌ ما شده‌است، آگاه‌ مي‌شدند تا به‌ ميدانهاي‌ كارزارشتافته‌ و به‌شهادت‌ مي‌رسيدند و به‌ اين‌ خيري‌ كه‌ ما دست‌ يافته‌ايم‌ نايل‌ مي‌گشتند .پس‌ پروردگارشان‌ به‌ ايشان‌ خبر داد كه‌ : من‌ خبر و چگونگي‌ حالتان‌ را بر پيامبرتان ‌نازل‌ كردم‌ آن‌گاه‌ شهدا از اين‌ امر خوشحال‌ و شادمان‌ شدند.بنابراين شهدا به واسطه نعمتهاي الهى مسرور و خوشحالند و مي خواهند اين خوشحالي را با ديگران كه به آنها ملحق مي شوند تكميل نمايند و مايلند كه به آنها بشارت داده شود كه ترس و اندوهي به خود راه ندهند.

الثلاثاء، 22 سبتمبر 2009

چند کلمه از مجاهد ریگی (الله یحفظه)



پيام رهبر جنبش مقاومت جندالله امير عبدالمالك به مناسبت عيد سعيد فطر

بسم الله الرحمن الرحيم
عيد سعيد فطر را به مسلمانان جهان و مردم ايران و خصوصا به ملت ستمديده بلوچ تبريك مي گويم و به مناسبت اين روز فرخنده از پروردگار مي خواهم روزهاي تاريك و سخت مظلومان را خاتمه دهد و خوشحالي زندگي با عزت و آزادي را نصيبشان گرداند.
و بايد ملت مسلمان به آينده خوشبين باشند و بر وعده هاي پروردگار يقين داشته باشند و بدانند كه روز ظالمان و ستمگران به پايان خواهد رسيد و آن روز بسيار نزديك است كه مظلومان و ستمديدگان آزادي خود را جشن بگيرند و آن را به يكديگر تبريك بگويند زيرا ظالمان و ستمگران را جز شكست و نابودي راهي ديگر در پيش نيست(وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبُونَ) كسانى كه ستم كرده‏اند به زودى خواهند دانست به كدام بازگشتگاه برخواهند گشت
امروز جهاد و مبارزه عليه طاغوتيان در بلوچستان وارد مرحله اي حساس شده است و متجاوزان و اشغالگران دچار ترس و وحشت شده اند و مي خواهند به هر طريقي كه شده جلوي مبارزات را بگيرند و در اين راستا از هيچ كاري ابا ندارند و بي شرمانه دروغ مي گويند و وحشيانه جنايت مي كنند و رذيلانه مردم بي طرف و بي سلاح را تهديد مي كنند تا شايد به زعم باطل و واهي بتوانند راه را بر مبارزه و جهاد مسدود كنند اما زهي خيال باطل كه حق جويان و حق طلبان و پرچمداران حق از تهديد و ترهيب و اعدام و كشتار نمي ترسند و باكي ندارند و دروغ و افترا نمي تواند در اهل حق تزلزلي ايجاد نمايد و فرعونيان با چنين حيله هائي نمي توانند خود را از نابودي و هلاكت نجات دهند. چه خوب گفتند اهل حق در برابر تهديد فرعون :( قَالُوا لَا ضَيْرَ إِنَّا إِلَى رَبِّنَا مُنقَلِبُونَ : گفتند باكى نيست ما روى به سوى پروردگار خود مى‏آوريم)
مردم بلوچستان امروز هوشيارند وبيدار و دريافته اند كه متجاوزان جز فقر و فلاكت ،تحقير و اهانت چيزي ديگر به اين ملت نداده اند و حكومت بيگانگان بر اين ملت سبب شده كه اين ملت در تمامي عرصه هاي علمي و فرهنگي و اقتصادي و سياسي از جهانيان و حتي از ملتهاي همسايه خود عقب بماند و فرزندان اين ملت به جاي خدمت در راستاي رشد و تعالي به خاطر بدست آوردن لقمه اي نان براي زن و فرزند تيرباران و اعدام و سوزانده مي شوند و بيگانگان اشغالگر با استفاده از منابع غني اين سرزمين در عيش و عشرت زندگي مي كنند و فقط بلدند حكم اعدام صادر كنند و يا نظاره گر و تشويق كننده اعدام جوانان بلوچستان باشند.
در بلوچستان راهي جز نبرد و جهاد مسلحانه وجود ندارد و هر كس بخواهد به صورت مسالمت آميز و صلح جويانه طلب حق كند باز هم متهم به ارتباط با بيگانگان مي شود و سركوب مي شود لذا تنها راه باقي مانده جهاد و مبارزه مسلحانه مي باشد كه بايد همه اقشار جامعه اعم از علماي كرام و دانشگاهيان عزيز و كارگران و زنان و عموم مردم به صف جهاد بپويندند و همچنان به حمايت از مبارزه ادامه دهند زيرا با حمايت مردم اين مبارزه راهش را ادامه خواهد داد و اگر حمايت مردم نبود اين جنبش در همان روزهاي نخستين خاموش مي شد.
امروز جهاد و مبارزه در قلب هر زن و مرد بلوچي جاي گرفته است و جهاد تبديل به انديشه اي فراگير شده است كه تمام بلوچستان را در نورديده است و ر‍ژيم هرگز نمي تواند اين انديشه و تفكر را از بين ببرد و شايد رژيم بتواند افراد را از بين ببرد اما از بين بردن انديشه و تفكر براي ر‍ژيم ناممكن است.
بهتر است مسئولان رژيم حاكم بر ايران در سياست ها خود در قبال ملت بلوچ تجديد نظر كنند و بدانند در اين جنگ شكست از آن باطل و متجاوز است همانگونه كه طي چند سال گذشته فرزندان دلير و غيور ملت بلوچ ضربه هاي سختي به رژيم وارد كردند و در اين چند سال ر‍ژيم با اينكه ملياردها هزينه كرده است و صدها نيرويش را از دست داده است باز هم موفقيتي نصيبش نشده است و در آينده هم موفق نخواهد شد و مبارزات روز به روز افزايش مي يابد و تا خروج بيگانگان ادامه خواهد يافت.
من در اين روز مبارك درود مي فرستم به مادران و پدراني كه فرزندان خود را تقديم عقيده و ايمان و دفاع از اسلام و مسلمانان كردند و از درگاه الله تعالي براي آنان صبر و استقامت مي طلبم.
براستي كه خون شهداء بر گردن ما سنگيني مي كند و ما در اين روز مبارك با روح شهيدان عهد مي كنيم و پيمان مي بنديم تا رسيدن به آرمان مقدس به جهاد و مبارزه ادامه دهيم تا جان را به جان آفرين تقديم نمائيم.
پروردگارا به بركت اين روز مبارك به داد مظلومان و ستمديدگان برس و متجاوزان و ستمگران صفوي را نابود كن
پروردگارا جهاد ما را خالص براي رضايت بگردان و ما را در اين مسير پيروز گردان
پرودگارا شهداي ما را در جنت الفردوس جاي بده
پروردگارا ستمگران ظلم و ستم را به انتها رسانده اند و در زمين فساد برپا كرده اند ودين و پيامبر و اصحاب پيامبر و كتابت را مورد اهانت قرار داده اند ،پروردگارا آنان را نابود كن و شرشان را از سر ما كوتاه گردان
پروردگارا مجاهدان و مبارزان اميد به نصرت و مدد تو دارند ،پروردگارا همانگونه كه اهل بدر را كمك كردي ما را هم كمك كن و نصرت و مددت را بر ما نازل فرما
پروردگارا ما را در راه جهاد استقامت نصيب فرما
پروردگارا شهادت در راهت آرزوي ماست ،پروردگارا مرگ ما را شهادت در راهت قرار ده
عبدالمالك بلوچ(رهبر جنبش مقاومت جندالله)

السبت، 12 سبتمبر 2009

راه محبان الله و رسولش علیه افضل الصلات والسلام




بوده اند و هستند کسانی که به خاطر حقیقت ، شمشیر از نیام کشیده اند
و کاسه صبرشان لبریز شده و با دیدی وسیع به وقایع اطراف خویش
می نگرند و از هر حادثه نتیجه می گیرند و از هر میدان سعی می کنند
با نگاهی رو به فردا و آینده برگردند . آری حوادثی بس عظیم ،حوادثی
که تحملش برای یک مسلمان حقیقی بس سنگین است و برای او مرگ
بهتر از دیدن و شنیدن اینچنین مصیبتهایی است که نظاره گر آنها
باشد .آری امید ،عزت و راه سعادت یک مسلمان قران است . اما
افسوس همان قرانی که کلام خالق هستی و شافی قیامت و سعات دو
دنیای مسلمان در آن است به درون چاه های فاضلاب انداخته می شود
اما فرزند اسلام حتی نمی خواهد اشکی در این باره بریزد . آری قران
کلام خدا معجزه خاتم انبیاء. آری تو نظاره گر بودی که حقیقت عزت و
ایمان تو برادرم و خواهرم در جلوِیِِ دیدگانت در زیر چکمه مجوسیان و
ملعونان زمانه به درون چاه های فاضلاب سرازیر شد . با کدام بهانه
می خواهیم فردا در برابر شکوۀ قران در دادگاه عدل الهی حاضر
شویم . آری تو مسلمانی فقط به این خاطر که وارث قرانی .
با چه کلامی می توانیم همدیگر را متوجه گردانیم که به خدا قسم چاره ای دیگر جز جهاد نمانده و نیست

روی قران وسنت بزرگ شدن ...



آری مادرم این است ثمره عمرتوکه فرعونیان
ومجوسیان زمان ازنام اولرزه به اندام اند ومظلومان
ازهمت وغیرت اودرس مردانگی وعزت فرا
می گیرند.
آری دراین تنگنای زمانه که اسلام ومسلمانی غریب
گشته ودرکوچه پس کوچه های قلب امت جایی ندارد.
آری مادرم من فرزند بی نام تو خریداراین چنین
غریبانی هستم.
اسلام اگرغریب گشته من مسلمان هم غریب گشته ام.
آری عزت من شهادت است واین جمله ای است که
مجاهدان برحق راه حقیقت رایدک خویش می کشد.
تا به وادی عزت وآزادی برسند.
پس مادرم ازقربانی کردن من در راه معشوق ازهیچ
نقطه ای صرف نظرنکن.
بایدکه ابراهیم وار وارد آتش نمرودیان شد و
اسماعیل وار ذبیح راه خدا قرارگرفت
دوستدار مجاهدین

الأحد، 6 سبتمبر 2009

تنها راه زندگی کردن با شرافت و عدالت


ای مردم مظلوم ایران زمین ، ای عشیره زندانی ، دیگر زمان اندیشیدن به پایان رسیده و شعله فروزان مبارزات بلوچستان ، این دیار غیور مردان هرروز بیش از پیش فروزان می شود و دژخیمان هر روز زبونتر و ضعیفتر و بی بنیه تر از دیروزشانجوانان سلحشور این خطه با عزمی راسخ و ایمان به خدای منان بپاخاسته اند و در گاه نبرد با این اهرمن خویان هر روز حماسه ای نو می آفرینند و همچون سیلی خروشان سدها را یکی پس از دیگری در هم می کوبنداین اشک خواهرانی است بی برادر، بپاخاسته همچون سیلی خروشاناین آه مظلومانیست بی یاور که ستونهای استبدادشان را می لرزانداین نعره ایست ازعمق کویری در بند که بند بندگیمان را می گسلانداین ضجه مادرانیست بی پسر که با گلوله مبارزان ، سینه دژخیمان را می دراندای مردم در بند من گاه ، گاه نبرد استبند بندگی را بدرید و دلاورانه حماسه آفرین شویدبی مهابا به صف ضحاکان زمان بتازید و شبانگاه بندگی و بردگی فرزندانتان را با خروش عاشقانه خویش به آتش کشید و در این نبرد سرنگون ساز به خدایتان اعتماد کنید و نصرت او را بطلبید و به ذات پاکش قسم که نصرت خواهد کرد دلباختگان راهش را
یارمحمدزهی - خاش
بلوچنا

الأحد، 16 أغسطس 2009

سن عائشهء صديقه هنگام ازدواج



عائشه صديقه رضي الله عنها و دايه هايی مهربانتر از مادر- بخش دوم
سن عائشهء صديقه هنگام ازدواج
نوشته : دكتر خواجه بشير احمد انصاري
در ميزان تاريخ:
براي آنكه مرز هایزماني بحث ما مشخص شوند،ذكر تواريخ ذيل را مهم مي دانم.
نزول وحى در سال 610 ميلادى
اسلام آوردن ابوبكر صديق در سال 610ميلادى
علنی شدن دعوت پيامبر اسلام در سال613ميلادى
نامزدي پيامبر (صلى الله عليه وسلم) و عائشه (رضي الله عنها) در سال 620 ميلادى
هجرت پيامبر (صلى الله عليه وسلم) بسوى مدينه در سال 622 ميلادى
انتقال عائشه صديقه بخانهء پيامبر اسلام (صلى الله عليه وسلم) در سال 623 و يا 624 ميلادى.
الف: طبرى ميگويد كه ابوبكر صديق داراى چهار فرزند بود كه همهء آنها در دورهء جاهليت بدنيا آمده بودند. «طبری، تاريخ الامم و الملوک، جلد چهارم، صفحهء 50، دارالفکر، بيروت ، لبنان، 1979».اگر اين سخن طبری درست باشد که عائشه قبل از بعثت پيامبر بدنيا آمده باشد، پس او به هيچ صورتى نميتواند كه هنگام ازدواج نه ساله بوده باشد.
ب: بر اساس روايتهایمعتبر تاريخى، «اسماء»خواهر بزرگ عائشه ده سال از او بزرگتر بوده است. «الامام الذهبی، سير اعلام النبلاء ، جلد 2، صفحه، 289، مؤسسه الرساله، بيروت، لبنان، 1992 » و «ابن کثير ، البدايه و النهايه، جلد 8، صفحه 371، دارالفکر العربی، الجيزه، مصر، 1933».و کتابهای بسيار معتبر تاريخ گزارش می دهند كه اسماء در سال هفتاد و سوم هجرى به عمر صد سالگى پدرود حيات گفت. « ابن کثير ، البدايه و النهايه، جلد 8، صفحه 372، دارالفکر العربی، الجيزه، مصر، 1933». اگر اسماء در سال هفتاد و سوم هجرى صد ساله بوده باشد، پس عمر او هنگامهجرت بايد بيست و هفت و يا بيست و هشت بوده باشد. بر اساس اين روايت تاريخى اگرعمراسماء در اثناى هجرت بيست و هفت و يا بيست و هشت بوده باشد، عائشه در آن زمان بايد هفده ساله و يا هژده ساله بوده باشد. اگر عائشه در سال اول و يا دوم هجرى ازدواج نموده باشد، بايد عمر ايشان در اثناى ازدواج هژده و يا بيست بوده باشد.
ج: ابن هشام از اولين نگارندگان سيرت پيامبر معتقد است که عائشه از نخستين پيروان محمد (صلى الله عليه وسلم) و از کسانی که در سالهای نخست اسلام،ايمان آورده بودند، می باشد. «ابن هشام، السيره النبويه، جلد 1، صفحهء234-227، مکتبه الرياض الحديثه، الرياض، المملکه العربيه السعوديه». برای پذيرش دينی بايد کودکی حد اقل بتواند راه رود و حرف زند. پس اگر عائشه صديقه در سال اول بعثت پيامبر سه ساله و يا پنج ساله بوده باشد، پس هنگام ازدواج بايد حد اقل شانزده و يا هژده ساله بوده باشد. ابن هشام می گويد که عائشه بعد از هژده نفر ايمان آورده است. «ابن هشام، جلد 1، صفحهء 271». بر مبنای اين سخن ابن هشام، سن عائشه هنگام ازدواج بايد در حدود شانزده تا بيست سال بوده باشد.
د: بر اساس تاريخ ابن هشام و سخن ابن حجر عسقلانی، فاطمه دختر پيامبر پنج سال بزرگتر از عائشه بوده است. اگر اين سخن درست باشد، پس عمر عائشههنگام ازدواج بايد در حدودشانزده سال بوده باشد.
هـ:شگفت ترين نکتهء بحث امروزی ما، اين حقيقت تاريخی است که عائشه سالهاقبل از خواستگارى پيامبر، نه تنها که نامزد مرد ديگرى بود که حتی آمادهء ازدواج بوده است. اين شخص جبير فرزند مطعم نام داشت. به اين معنی که هشت سال قبل از هجرت،در آن زمانى كه ابوبكر(رضي الله عنه) ميخواست به حبشه هجرت نمايد، نزد مطعم رفت و گفت كه او ميخواهدعائشه را كه در قيد نامزدى فرزندش جبير مي باشدبا فرزندش تزويج نمايد،ولى مطعم بخاطر آنكه ابوبكر مسلمان شده بود، عقد نامزدى فرزندش را با عائشه فسخ نمود. از اين روايت بر مى آيد كه حتى هشت سال قبل از نامزدى عائشه باپيامبر،عائشه آمادۀازدواج بوده است.ابن سعد در جلد هشتم طبقات خويش پيرامون اين مسئله به تفصيل سخن گفته است.
و: ابن حجر عسقلانی معروفترين شارح بخاری در اثر معروف خويش «الاصابة فی تمييز الصحابة» ميگويد: فاطمة وقتی بدنيا آمد که کعبه را بنا می کردند و پيامبر سی و پنج سال داشت.... و فاطمه پنج سال از عائشه بزرگتر بود. متن دقيق عسقلانی اينطور است: « ولدت فاطمة والکعبه تبنی والنبی صلی الله علیه وسلم ابن خمس و ثلاثين سنة .... و هی أسن من عائشه بنحو خمس سنين». «ابن حجر العسقلانی، الاصابة فی تمييز الصحابة، جلد 4، صفحهء 377، مکتبة الرياض الحديثة، الرياض، المملکة العربية السعودية، 1978».
در پايان حضور کسانی که با همسر پيامبر اسلام همدردی داشته و در مصيبتش اشک می ريزند بايد عرض نمود که در قدم نخست، سنت‌هاي اجتماعي و فرهنگي هر ملت و هر زمان را بايد با معيارهاي همان جامعه مورد سنجش قرار داد، نه با معيار‌هاي عصرحاضر. در قرون وسطای انگلستان، دختران در سن دوازده سالگی آماده ازدواج بودند و اغلب آنها در سن چهارده سالگی به خانهء شوهر می رفتند. «Joseph and Frances Gies, Life in a Medieval Castle, p.78, 1979, Harper Perennial». حتی اگر معيار های امروزی را اساس قرار دهيم می بينيم که گاهی می شود که کشور های زيادی در روی گسترۀخاک سنين پايانی را برای ازدواج می پذيرند. امروز مادهء 1513 قانون مدنی برازيل می گويد که اگر والدين توافق داشته باشند، دختران و پسران ميتوانند در سن دوازده سالگی با هم يکجا زيست نمايند.
مکسيکو و روسيه 14 سالگی را شرط گذاشته اند. ايالت نيوهمشرامريکا سيزده سالگی را شرط قرار داده است. و ايالتهای ديگری در امريکا وجود دارند که سنين نزديک به آن را معيار ازدواج قرار داده اند.
در اينجا يك نكتهء ديگر هم قابل تذكر است و آن اينكه آخرين تحقيقات علمي ثابت ساخته است كه آب و هوا، سبک زندگی و مسائل ژنتيکی اقوام مختلف تأثير مهمي در زودي و يا ديري بلوغ دختران داشته است. تحقيقات علمي در امريكا ثابت ساخته است كه دختران سياهپوست زود تر از سفيد پوستان اين كشور بالغ مي شوند. براى دانستن بيشتر، خواننده عزيز مي تواند به اين تحقيق دانشگاه بلجيم مراجعه نمايد.
http://edrv.endojournals.org/cgi/content/full/24/5/668
در حالی که هم عائشهء صديقه و هم والدين مشفق او از اين ازدواج راضی بوده و بدان می باليده اند، پس چه کسی می تواند امروز پس از گذشت يکهزار و چهار صد سال بسان دايه ای مهربانتر از مادر عمل نموده و مدعی حقوق او گردد. اگر پيامبر(صلى الله عليه وسلم) در اين مورد مرتكب اشتباهي مي‌شد، بدون شك دشمنان او سخت از آن سوء استفاده كردهو از آن حربه ای بر ضد او می ساختند ولی در هيچ جا و هيچ اثری چنين نشانی ديده نمی شود. گفتيم كه هم آن بانوي بزرگ، اديب و دانشمند و هم خانواده اش بر آن ازدواج مي باليدند. در حديثى كه امام بخارى از خود عائشه (رضي الله عنها) در مورد سورهء (التحريم) روايت نموده، آمده است: باري پيامبر اسلام همسران خويش را اختيار داد كه اگر نمي خواهند با او زيست نمايند مي توانند از او جدا شوند. پيامبر همسرانش را مخاطب قرار داده گفت: آيا ميخواهيد با من باشيد و يا اينكه از من جدا شويد؟ عائشه نخستين كسي بود كه در پاسخ اعلام نمود كه او خدا و پيامبرش و روز باز پسين را انتخاب نموده است.
همانطوری که دیدیم شواهد تاريخي به ما مي ‌گويند كه سن عايشه در هنگامي كه به عقد پيامبر درآمد، بيشتر از آن چيزى بوده است كه امروز سر زبانها است. يكي از علل اين كار شايد دليل تراشى سودجويان كهنسالي باشد كه براى توجيه ازدواجهاى شان با دختران خورد سال تنها به يك بخش از روايات تاريخى اتكا نموده و بخش ديگر آنرا نا ديده می انگارند.
زيان کسان از پی نفع خويش
بجويند و دين اندر آرند پيش
حضور همه وکيلان دعوايی که سنگ دفاع ازعائشه ام المؤمنين را به سينه می کوبند رسانيده می شود که او بيشتر از تاجران حقوق انسان در قرن بيست و يکم، حقوق و مصلحت خودش را می دانست و اگر تاريخ را هر قدر ورق بزنيم باز هم دليلی نمی توان يافت که اشاره ای به عدم رضايت آن بانوی بزرگ از آن ازدواج داشته باشد. تاريخ شهادت می دهد که عائشه ام المؤمنين زنی نبود که در گفتن سخن حق و يا آنچه او آنرا حق تصور می نمود ترسی بخود راه دهد. رهبری جنگ جمل که ده ها هزار رزمجو در زير پرچمش می رزميدند، می تواند نمونهء روشن ادعای ما باشد.
در پايان اين بحث می خواهم بگويم که در آن دوره ها چيزی بنام وثيقهء تولد «Birth Certificate» وجود نداشت تا تاريخ دقيق پيدايش افراد بر مبنای آن تعيين می شد. ما حادثه ای بزرگتر از پيدايش پيامبر«ص» در تاريخ اسلام نداريم. اما باز هم ديده می شود که پيرامون همين حادثهء بزرگ هم چندين روايت مختلف وجود دارد. پس با در نظرداشت تناقضاتی که در روايات مربوط به تاريخ پيدايش عائشه ام المؤمنين وجود داشته است، چطور خواهيم توانست تا با جزميت تمام حکم کنيم که عائشه صديقه در اين تاريخ و يا آن سال بدنيا آمده ويا در فلان سن ازدواج نموده است.
اساس همهء رواياتی که سن عائشه را هنگام ازدواج نه سال بيان نموده است، سخن خود او می باشد. اگر اين احاديث از نظر روايت و ناحيهء درايت عاری از مشکل هم باشند، باز هم دانشمندانی اند که علت ذکر اين سن را بر خاسته از خصوصيتهای زنانگی موصوف دانسته اند. آنها معتقد اند، عائشه صديقه که خصوصيتهای زنانگی را تا حد کمال داشت، در اينجا کوشيده است تا سن خويش را خورد تر گفته و بدان مباهات نمايد. اين ويژگی در زنان عصر ما هم تا سرحد جنون ديده می شود. در امريکا اگر زنی را از عمرش بپرسی ، سه گونه پاسخ خواهی شنيد. پاسخ نخست سکوت خواهد بود و از فرط خشم جوابی برايت نخواهد داد. دوم اينکه سن خود را خورد تر از سن حقيقی خويش خواهد گفت، و سوم اينکه زنان ميانه سال اين کشورعادت کرده اند تا برای گريز از پاسخ، خود را نود و نه ساله بخوانند.
شايد برخی استدلال نمايند که همچو امری بعيد از بانويی چون عائشه می باشد. ولی تاريخ زندگی اجتماعی و عرصهء زناشوهری او ملئ از همچو مسايل است. بعنوان مثال، او روزی صفيه همسر ديگر پيامبر را غيبت نمود: پيامبر از اين مسئله بر افروخته شده و گفت: « لقد قلت كلمه لو مزجت بماء البحر لمزجته» (ترمذی). يعنی: « آنچه تو گفتی اگر با آب بحر بياميزد آن را آلوده خواهد ساخت». نمونه های ديگری هم دراين رابطه وجود دارد. به هر حال، عائشه صديقه از نظر هيچ مسلمانی معصوم گفته نمی شود.
در آغاز اين مقال گفته بودم که اگر سخن از جنس (SEX)بميان آيد،مسيحيت و يهوديت تحريف شده بيشتر از همه نيازمند به دفاع ديده مى شوند.به عقيدهء من، آن دوكشيش سياستمدار و سياستمدار كشيش بايد پرسشهايى را پاسخ می دادندكه از قرنها پيش بدينسو مطرح بوده است. آنها بايد آيه هاى سى ام و سي و هشتم، اصحاح نزدهم، سفر تكوين، عهد عتيق، كتاب مقدس را تفسير می نمودند،آنجا كه گفته مى شود لوط عليه السلام با دو دخترش مرتكب زنا شده است. و يا اينكه «روابين» فرزند يعقوب با «بلهة» همسر پدرش همبستر مى شود و يعقوب عليه السلام از آن به نيكى ياد مي كند « آيت بيست و دوم، اصحاص سى و پنجم، سفر تكوين، عهد عتيق، كتاب مقدس». و يا اينكه يهوذا فرزند يعقوب با همسر فرزندش كه «ثامارا» نام داشت نزديكى مى نمايد و نتيجهءآن فعل، پيدايش شخصى بنام «فارص»مى شود. « آيتهاى 1-2 ، اصحاح بيست و سوم، سفر تثنيه، عهد عتيق، كتاب مقدس». اما ما معتقد هستيم که ساحت همه پيامبران بزرگ الهی؛ اين الگوهای پاک تاريخ بشر، منزه از تهمتهايی است که بدانها چسپ زده اند.
خلاصهء سخن، من نمی گويم که عائشه (رض) هنگام ازدواج شانزده، هفده، هژده، نزده،بيست، بالاتر ويا پائين تر از آن بوده است ولی می توانم به کمال جرأت ادعا نمايم، با آنکه تاريخ دقيق پيدايش عائشه ام المؤمنين و سن دقيق ايشان هنگام ازدواج معلوم نيست ولی ايشان بطور قطع هنگام ازدواج دوشيزه ای بالغ بوده اند. در حديثي كه امام مسلم از جابر بن عبدالله روايت نموده، آمده است كه پيامبر برايش گفت كه چرا با دوشيزه اي ازدواج نكردي تا تو او را بخنداني و او تو را، و تو با او بازي كني و او با تو". اين سخن به اين خاطر آمد که در سنت پيامبراسلام، ازدواج و مسايل مربوط به آن و حتی اموری که مربوط به جنس «SEX» می شود بايد متقابل باشد که پيامبر اسلام بار بار روی آن تأکيد نموده و «حديث»؛ اين ميراث ادبی پيامبر شاهد گوياى اين امر مي باشد. و بايد پذيرفت که اين کار تنها در حالی قابل تحقق است که طرفين ازدواج به مرحلهء بلوغ قدم گذاشته باشند.
هرگاه پژوهشگری خواسته باشد، می تواند دامنهء اين بحث را تا سطح يک رسالهءمستقل توسعه دهد.

سر چشمه های مهم اين بحث:
1- كتاب مقدس (تورات و انجيل)، انجمن پخش كتب مقدسه، 2003
2- ميزان الاعتدال، دارالمعرفة، بيروت، لبنان
3- فتح الباري، شرح صحيح البخاري، جلد 8 ، المكتبة السلفية، 1407 هـ ق ، قاهرة، مصر
4- فرهنگ نوين، باهتمام سيد مصطفی طباطبائی ، کتابفروشی اسلاميه، نوبت چاپ هفتم، زمستان 1366، تهران، ايران
5- الامام الذهبی، سير اعلام النبلاء ، جلد 2، مؤسسه الرساله، بيروت، لبنان، 1992
6- ابن کثير ، البدايه و النهايه، جلد 8، دارالفکر العربی، الجيزه، مصر
7- ابن هشام، السيره النبويه، جلد 1، مکتبه الرياض الحديثه، الرياض، المملکه العربيه السعوديه
8- ابن حجر العسقلانی، الاصابة فی تمييز الصحابة، جلد 4، مکتبة الرياض الحديثة، الرياض، المملکة العربية السعودية
9- Joseph and Frances Gies, Life in a Medieval Castle, Harper Perennial, New York, NY, USA 1979
10- سايت انترنتي:
http://edrv.endojournals.org/cgi/content/full/24/5/668
11- ابن سعد محمد، الطبقات الكبرى، بيروت، داربيروت،1405هـ.ق /1985م.

السبت، 15 أغسطس 2009

تقدیم به جوان مسلمان

اگر درمقابل ظلم ظالم سرخم کنیم ... ذلت ...
چاره ؟؟!! سنت اللهی (الجـــــــــــهاد)


الأربعاء، 12 أغسطس 2009

شهدای گمنام اهل بیت همراه امام حسین


يكي از نشانه‌هاي محبت و دوستي امير المؤمنين علي نسبت به خلفا اين است كه ايشان سه تا از پسرانش را بنام‌هاي خلفا يعني: ابوبكر، عمر و عثمان نام گذاري‌كرده است كه همه در کنار برادرشان امام حسين در كربلا مبارزه كرده و به شهادت رسيدند، و مؤرخان شيعه اين نام‌ها را در كتاب‌های شان ذكركرده‌اند، نام ابوبكر بن علي بن ابي‌طالب را شيخ مفيد در «الارشاد/248» و طبرسي در « اعلام الوري/203» و اربلي در «كشف الغمه 1/440 » و قمي در «منتهي الامال 1/528» و باقر شريف در «حياة الحسين1/270» و هادي نجفي در «‌يوم الطف 174ـ171 » و صادق مكي در «مظالم‌ اهل بيت/ 8 » و ابن شهر آشوب در «مناقب آل‌ابي‌طالب3/305» ذكر كرده‌اند. و نام عمر بن علي بن ابي‌طالب را شيخ مفيد در «الارشاد/186» و طبرسي در «‌اعلام الوري/203» وابن آشوب در « مناقب آل ابي‌طالب «3/304 » و اربلي در «كشف الغمه1/440» و نجفي در «يوم الطف/188» ذكر كرده‌اند.و نام عثمان بن علي بن ابي‌طالب را شيخ مفيد در «الارشاد/186و 248» وطبرسي در «اعلام الوري/212» و اربلي در «كشف الغمه1/580 ـ 575» وقمي در «منتهي الامال‌1/526» و شريف قريشي در «حياة الحسين3/254» و هادي نجفي در «يوم الطف /167» و ‏صادق مكي در « مظالم اهل بيت 258» ذكر كرده‌اند.و نام عمر بن علي بن ابي‌طالب را شيخ مفيد در «الارشاد» و طبرسي در «اعلام الوري» و صادق مكي در «مظالم اهل بيت/254» ذكر كرده‌اند.بزرگواران مذكور، طبق نقل شيعياني كه در اين مختصر ذكر كرديم، در كربلا به شهادت رسيدند، الله همه‌ي آنان و پدران‌شان را رحمت كند ناگفته پيداست كه اين نام‌گذاري توسط امام علي و اهل بيت نشانه‌اي از پيوند محبت آميز اهل بيت و خلفاي سه گانه است و گفتني است كه تنها امام علي و امام حسن نبودند كه فرزندان‌شان را بنام خلفا نام‌گذاري كرده‌اند، بلكه امام حسين نيز نام يكي از فرزندانش را بنام عمر نام‌گذاري كرده است كه در هنگام شهادت امام هفت ساله بوده است.وامام زين العابدين، امام چهارم شيعيان اماميه( دوازده امامي) پسري بنام عمر داشته است كه شيخ مفيد نام او را در «الارشاد» ذكر كرده است. و حر عاملي درباره او مي‌گويد:شخصيت فاضل و بزرگواری است كه صدقات بنام پيامبر و امير المؤمنين جمع آوري می كرد و پرهيزكار و با تقوا بود. (خاتمه الوسائل)مرتضي عسكري كه به علامه، محقق و فردي آگاه در بین شیعه شهرت دارد، در كتابش «معالم المدرستين3/127» اسم‌هاي سه پسر علي بن ابي‌طالب بنام‌هاي ابوبكر، عمر و عثمان رضوان الله علیهم را ذكر كرده است و ترديدي نيست كه انسان براي‌فرزندانش محبوب‌ترين نام‌ها را انتخاب مي‌كند، لذا مي‌توانيم ادعا كنيم از محبوب‌ترين نام‌ها نزد علي علیه السلام اسم های ابوبكر، عمر و عثمان بوده است.

(انتی شیعه)

حضرت علی و حضرت ابوبکر رضی الله عنهم اجمعین ...


جمله ای زیبا از حضرت علی در باره حضرت ابوبکرخدمات شايسته صديق اکبررضی الله عنهلله بلاءُ ابی بکرٍ فَلَقَد قَوُم الاود و داوی العمد واَقَامُ السُنَّه وخلَّفُ البدعه ( نهج البلاغه ج 2)«پاداش نيک ابوبکررضی الله عنه نزد خدا است، زيرا او کجی ها را راست کرد، بيماران را مداوا نمود،سنت را بر پاداشت و بدعت را نابود ساخت»اظهار عقيدت حضرت جعفر صادق رضی الله عنه نسبت به خليفه او رضی الله عنه سئِلَ الامام ابو جعفر(ع) من حليه السيف هل يجوز؟ فقال نعم قد حلَّی ابوبکررضی الله عنه سيفهُ بالفضهِ. فقال الراوی أَ تقول هکذا؟! فوثب الامام عن مکانه فقال نعم الصديق ،نعم الصديق، نعم الصديق فمن لم يقل له الصديـق فلا صـدق الله قوله فی الدنيـا ولآخرهٍ .«از حضرت ابو جعفررضی الله عنه سئوال شد آيا تزيين شمشير جايز است يا خير؟ فرمودنـد: بلـه به دليل اينکه ابوبکر صديـق رضی الله عنه شمشيرش را با نقـره تزيين کرده است. راوی گفت: آيـا شما هم او را صديق می خوانيد؟! بله من هم وی را صدطق می خوانم. بله من هم وی را صديق می خوانم.بله من هم اورا صديق می خوانم.کسی که وی راصديق نگويد حق تعالی گفتة اورا نه دردنِيا ونه درآخرت تصديق نکند.»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
امام على رضي الله عنه در مدح ابوبكر و عمر رضي الله عنهما گفت:وكان أفضلهم في الإسلام كما زعمت وأنصحهم لله ولرسوله الخليفة الصديق والخليفة الفاروق ولعمري أن مكانهما في الإسلام لعظيم وإن المصاب بهما لجرح في الإسلام شديد رحمهما الله وجزاهما بأحسن ما عملاًدر اسلام بهترين اشخاص و خير خواه ترين فرد براى خدا و رسولش ، خليفه صديق ( ابوبكر ) و خليفه فاروق ( عمر ) و براستى كه منزلت و مقام آنان در اسلام بزرگ است و فقدان آن دو زخمى شديد در اسلام است ، خداوند آن دو را رحمت و باداش بسيار نيك دهد.شرح نهج البلاغة للميثم البحرانی (( 1 / 31 ))------------------------------------------------------------------------------------أمير المؤمنين امام علي بن ابي طالب رضي الله عنه در باره ى ابوبكر و عمر گفت:ولعمري إن مكانهما في الاسلام لعظيم، وإن المصاب بهما لجرح في الاسلام شديد، رحمهما الله وجزاهما بأحسن ما عملامكان آن دو ( ابوبكر و عمر ) در اسلام بسيار بزرگ است و مرگ آن دو زخمى شديد در اسلام است . خداوند آن دو را رحمت كند و به آنان بهترين پاداشها دهد.(شرح نهج البلاغة ـ عبدالحميد بن أبي الحديد ـ كتابخانه آية الله المرعشي ـ قم ـ 1404هـ ـ صفحة 76 من الجزء 15، ووقعة صفين ـ نصر بن مزاحم بن سيار المنقري ـ مكتبة آية الله المرعشي ـ قم ـ 1403هـ ـ صفحة 88)------------------------------------------------------------------------------------
این دو جمله از امیرالمومنین علی ابن ابیطالب است که در کتب شیعه موجود می باشد البته از دیدن این حقایق چشم های خود را می بندند وچون با وجود دیدن حقایق خود را به کوری می زنند وحاضر به درک نیستند الله تعالی می فرماید : دارای چشم هستند ولی نمی بینند دارای گوش هستند ولی نمی شنوند دارای قلب هستند ولی درک نمی کنند این ها مانند چهارپا هستند بلکه از چهارپا هم بدترند حال درکنار این جملات زیبای حضرت علی چند جمله از عاشقان علی در رابطه با خلفاء راشدین نقل کرده تا به نحوست وکثیفی این آخوند ها پی ببرید .ملا باقر مجلسی ملعون می نویسد علی بن ابراهیم روایت نموده که ( تین ) حضرت رسول است و( زیتون ) حضرت امیر وطورسینین حسن وحسین اند وبلد امین ائمه .ومراد به انسان در این سوره به ابوبکر است به اسفل درکات جهنم می رود .(حیات القلوب جلد۳ صفحه ۱۵۶ - تفسیرقمی جلد ۲ صفحه ۴۲۹ )ملا باقر خبیث می نویسد : ازحضرت صادق مرویست در تفسیر این آیات فانذرتکم نارا تلظی لایصلها الاالاشقی الذی کذب وتولی . که در جهنم وادی است ودرآن وادی آتشی هست که نمی سوزد بآن آتش وملازم آن نمی باشد مگر شقی ترین مردم که عمراست که تکذیب کرد رسول خدا را در ولایت علی وپشت گردانید از ولایت علی وقبول نکرد .( حق الیقین جلد ۲ صفحه ۳۷۶ - تفسیرصافی جلد ۲ صفحه ۸۲۶ )با مقایسه جملات حضرت علی وآخوندهای خبیث پی می بریم که مذهب شیعه ساخته دست گروهی شیطان صفت بوده که دشمن اسلام وحضرت علی هستند وتمام اهل بیت از آن ها بیزارند وبه آنان لعنت می فرستن و در این رابطه فقط به این حدیث اکتفا> می کنیم که حضرت علی می فرماید :عن علی قال یخرج فی آخرالزمان قوم لهم نبز یقال لهم الرافضه یعرفون به وینتحلون شیعتنا .لیسوامن شیعتنا وآیة ذالك انهم يشتمون ابابكر وعمر اينما ادركتموهم فاقتلوهم فانهم مشركون( كنزالعمال جلد ۶ صفحه ۸۱ )حضرت علي مي فرمايد در آخر زمان گروهي ظاهر مي شوند كه لقب خاص آنان رافضي است و ادعا مي كنند كه شيعيان من هستند ولي در حقيقت شيعيان من نيستند ونشاني آنان اين است كه به ابوبكر وعمر توهين مي كنند پس شما اين فرقه را هر كجا ديديد قتلشان كنيد چون اين ها مشرك هستند .لذا اين آخوند ها خبيث ترين قوم برروي زمين هستند كه به نام دين و مذهب وخصوصا به نام ائمه پاك به ناموس مردم تجاوز مي كنند و در مورد زنايي كه انجام مي دهند هزاران فضايل به نام ائمه بيان مي دارند الله تعالي لعنت شان كند . آمين
(انتي شيعي)

الثلاثاء، 11 أغسطس 2009

راه عزت و ازادی



مسلمان امروز وقت آن رسیده که با امید به خدا و در سایه قران و سنت

پیامبر (ص) راه عزت و آزادی را پیمود . برادر و خواهر مسلمان

اکنون وقت آن رسیده که به حقیقت ادعای مشرکین پی برده باشی .

کسانی که ادعای ام القرای جهان اسلام را داشتند دیدیم که چگونه از

قران مجید در عظیم آباد زابل و شیخ فیض مشهد رونمایی کردند .

چگونه این پیش قراولان سپاه دجال به استقبال علما و طلاب رفتند و

چگونه با علما و مدارس باقی مانده دارند سازش می کنند .

آری دیروزنوبت شیخ فیض مشهد و عظیم آباد زابل بود و امروز مولوی

خیرشاهی ، مولوی احمد ناروئی و سایر علمای کردستان ، خراسان ،

بلوچستان به جرم حقیقت قال الله و قال الرسول مهمان شهادت هستند

فردا هم نوبت من و شما ، صبر کن اول نوبت آگاهان و حق گویان

است . فردا نوبت ملت بی سرپرست و فاقد علم و سیاست .

برخیز آیا وقت آن نرسیده که به خود آیی؟

الاثنين، 10 أغسطس 2009

بسم الله الرحمن الرحیم

فضیلت الشیخ محمد صالح پردل الله یحفظه


اسد السنه (الشیخ عبدالعلی خیرشاهی الله یحفظه)

بسم الله الرحمن الرحیم

اسد السنه (الشیخ عبدالعلی خیرشاهی الله یحفظه)


الاثنين، 13 يوليو 2009

فدای عمر (رضی الله عنه )

الخميس، 2 يوليو 2009

جهــــــــــــــــــاد فی سبیل الله


تعریف جهاد : جهاد در لغت از کلمه ( جهد) به فتح یا ضم جیم به معنی قدرت و مشقت و سختی است . و اجتهاد ، به معنی نهایت سعی برای چیزی بدست آوردن . اما در دین و شریعت دو نوع تعبیر دارد .الف : تعبیر خاص که منظور آن بکار گرفتن نهایت سعی و تلاش در قتال و جنگ با کفار و طاغیان است .ب : تعبیر عام طبق تعریف ابن تیمیه رحمه الله می گوید :« جهاد ، حقیقت سعی و تلاش در بدست آوردن آنچه الله آنرا دوست می دارد از باورها و کردارهای نیک و دفع آنچه الله برآن خشم می گیرد مثل کفر و فساد و طغیان. » کتاب مجموع الفتاوی 10/191با این تعریف هر آنچه که مومن در بدست آوردن آن درراه ایمان به الله و فرمانبری او تلاش نماید مثل مقاومت در برابر شر و بدیها و انحرافات ، ثابت قدم ماندن در دین الله ، استقامت در مقابل وسوسه های شیطان ، از جمله جهاد در راه الله محسوب می شود . انواع جهاد :جهاد طبق تعبیرهایش اینگونه تقسیم می شود :1- جهاد بانفس : با کسب علوم شرعی که منجر روشنایی بصیرت انسان می گردد و با استقامت براعمال نیک مبنی بر علم صحیح ، راه درست زیستن برای انسان واضح و روشن می شود .و از جمله جهاد با نفس : ایستادن در برابر خواسته های نفسانی و تمایلات درونی انسان برای غوطه ور شدن در اعماق شهوتهای حرام می باشد و الله تعالی در آیه 69 سوره عنکبوت می فرمایند : {وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا} ( کسانی که در راه ما تلاش و جهاد نمایند، آنان را به راههای خود رهنمود می کنیم) .و همچنین از جمله جهاد با نفس : بخشیدن مال و خرج نمودن در راههای خیر بطور عام و بخشش برای جهاد فی سبیل الله بطور خاص می باشد . الله سبحانه در آیه 60 سوره انفال می فر مایند :{وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنتُمْ لاَ تُظْلَمُونَ } ( هر آنچه در راه الله صرف نمایید ، پاداش آنرا به تمام و کمال به شما داده می شود و هیچگونه ستمی نمی بینید) .2- ایستادگی در برابر شیطان : شیطان انسان را با شبه های گمراه کننده و میل به حرام اغواء می کند که مقاومت در برابر مکرهای شیطان نوعی از جهاد محسوب می شود .3- تلاش و مجاهدت در مقابل فاسقین : بوسیله دعوت دادن به اعمال نیک و نهی کردنشان از اعمال بد و آنها را با بهترین روش توجیح و راهنمایی نمودن .4- تلاش و کوشش در برابر افراد منافق صفت : که با امر به معروف و نهی از منکر و شبهات آنان را باطل کنیم و و بی ارزش و پوچ بودن ادعا های آنان را اعلام کنیم .5- ایستادگی در برابر کفار : با دعوت دادن و جنگیدن با آنها به کتاب ( زاد المعاد ابن قیم 3/5) مراجعه شود .فضیلت جهاد :جهاد و جنگ و پیکار با کفار در راه الله قله و بالاترین درجه اسلام است و بوسیله این فریضه دینی بود که پرچم اسلام در شرق و غرب بر افراشته شد واین امر از بالاترین و مهمترین عملهایی است که قرب و نزدیکی به الله را بدنبال دارد و از بارزترین عبادتها است .و برای بلند شدن کلمه الله مشروع شده و یک نوع راهی برای دعوت عموم مردم است و آیات و احادیث زیادی دال بر فضیلت این امر مهم وجود دارد ، در آیه 111 سوره توبه می خوانیم { إِنَّ اللّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَيْهِ حَقّاً فِي التَّوْرَاةِ وَالإِنجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللّهِ فَاسْتَبْشِرُواْ بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُم بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ }( بیگمان الله جان و مال مومنان را در برابر بهشت خریداری می کند ، اینکه در راه الله بجنگند و بکشند و کشته شوند . این وعده ای است که الله در تورات و انجیل و قرآن ، وعده راستین آنرا داده است و چه کسی از الله به عهد خود وفا کننده تر است ؟ پس به معامله ای که کرده اید شاد باشید و این پیروزی بزرگ و رستگاری سترگی است).و در آیه 20-21-22 سوره توبه می فرمایند : {الَّذِينَ آمَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِندَ اللّهِ وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ٭ يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُم بِرَحْمَةٍ مِّنْهُ وَرِضْوَانٍ وَجَنَّاتٍ لَّهُمْ فِيهَا نَعِيمٌ مُّقِيمٌ ٭خَالِدِينَ فِيهَا أَبَداً إِنَّ اللّهَ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ } ( کسانیکه ایمان آورده اند و مهاجرت کرده اند و درراه الله با جان و مال جهاد نموده اند دارای منزلت والاتر و بزرگتری در پیشگاه الله هستند و آنان رستگاران و به مقصود رسندگان می باشند . ) (پروردگارشان آنان را به رحمت خود و خوشنودی و بهشتی مژده می دهد که در آن نعمتهای جاودانه دارند .) ( همواره در بهشت جاودانه می مانند بیگمان در پیشگاه الله پاداش بزرگی موجود است .) و همچنین در آیه 169 تا 171 سوره آل عمران می فرمایند : {وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتاً بَلْ أَحْيَاء عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ٭ فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُواْ بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ٭ يَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِّنَ اللّهِ وَفَضْلٍ وَأَنَّ اللّهَ لاَ يُضِيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِينَ } ( و کسانی که در راه الله کشته می شوند مرده مشمار ، بلکه آنان زنده اند و به ایشان نزد پروردگارشان روزی داده می شود ) ( آنان شادمانند از آنچه که الله به فضل و کرم خود به ایشان داده است و خوشحالند بخاطر کسانی که بعد از آنان مانده اند و به ایشان نپیوسته اند همانا ترس و هراسی بر ایشان نیست و آنان اندوهگین نخواهند شد .) ( شاد و خوشحالند بخاطر نعمتهایی که الله به آنان داده است و فضل و کرمی که به ایشان روا دیده است و همانا الله اجر و پاداش مومنان را ضایع نمی کند .)امام بخاری مسلم و از ابو هریره رضی الله عنه روایت می کنند از پیامبرسوال شد چه کاری برتر و بهتر است ؟ فرمودند ( ایمان به الله و رسولش) گفته شد سپس چه چیزی ؟ فرمودند ( جهاد در راه الله ) . همچنین این دو بزرگوار از انس رضی الله عنه روایت می کنند (یک صبحگاه و یک شامگاه جهاد کردن بهتر است از دنیا وآنچه در آن است ) .حکم جهاد :علماء مسلمین براین هستند که جهاد با کفار و جنگیدن با آنها بخاطر نشر دین اسلام فرض کفایی است . یعنی زمانیکه گروهی این واجب را انجام دادند فرضیت و گناه آن از دیگران ساقط می شود . وبدلیل قول الله در آیه 95 سوره نساء {لاَّ يَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُوْلِي الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فَضَّلَ اللّهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً...} ( مسلمانانیکه می نشینند با مسلمانانیکه با مال و جان در راه الله جهاد می کنند برابر نیستند الله مرتبه والایی را نصیب مجاهدان نموده است که بالاتر از درجه خانه نشینان است مگر اینکه خانه نشینان دارای غذری باشند...) ابن قدامه رحمه الله می گویند این آیه دلیلی است بر اینکه آنانیکه جهاد نرفته اند گناه کار نیستند . ( المغنی 13/6 )و الله تعالی در آیه 122 سوره توبه می فرماید : {وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِرُواْ كَآفَّةً فَلَوْلاَ نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَآئِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُواْ فِي الدِّينِ وَلِيُنذِرُواْ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُواْ إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ } ( شایسته نیست که مومنان همگی بیرون بروند بلکه بایستی از هر قوم و قبیله ای عده ای برای یادگیری تعلیمات اسلامی خارج شوند و هنگامیکه بسوی قوم و قبیله خود برگشتند آنان را بترسانند تا برحذر باشند ) حالاتی که در آن جهاد واجب می شود :علماء گفته اند در سه حالت جهاد واجب می شود1- زمانیکه دو لشکر اسلام وکفربا هم روبه رو شدند دیگر حق نداری به معرکه پشت دهی ، در آیه 15و16 سوره انفال آمده : {يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُواْ زَحْفاً فَلاَ تُوَلُّوهُمُ الأَدْبَارَ ٭ وَمَن يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلاَّ مُتَحَرِّفاً لِّقِتَالٍ أَوْ مُتَحَيِّزاً إِلَى فِئَةٍ فَقَدْ بَاء بِغَضَبٍ مِّنَ اللّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ } ( هنگامیکه با انبوه کافران روبه رو شدید بدانان پشت نکنید٭هر کس در آن هنگام به آنان پشت کند و فرار نماید گرفتار خشم الله خواهد شد و جایگاه او ، دوزخ خواهد بود و جهنم بدترین جایگاه است) 2- زمانیکه کفار به شهر معین حمله ور شود بر اهل آن شهر جنگیدن واجب است زیرا دفاع از نفس واجب است . الله سبحانه در آیه 190 سوره بقره می فرماید: {وَقَاتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلاَ تَعْتَدُواْ إِنَّ اللّهَ لاَ يُحِبِّ الْمُعْتَدِينَ } ( و در راه الله بجنگید با کسانی که با شما می جنگند و تجاوز و تعدی نکنید).3- زمانیکه ولی امر مسلمین گروهی را موظف کرد به اینکه برای جهاد به منطقه ای بروند ، همانطور که درآیه 38 و39 سوره توبه آمده {يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ انفِرُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الأَرْضِ أَرَضِيتُم بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الآخِرَةِ فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الآخِرَةِ إِلاَّ قَلِيلٌ٭إِلاَّ تَنفِرُواْ يُعَذِّبْكُمْ عَذَاباً أَلِيماً وَيَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُمْ وَلاَ تَضُرُّوهُ شَيْئاً وَاللّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ }( ای مومنان ! چرا هنگامیکه به شما گفته می شود در راه الله حرکت کنید سستی می کنید و دل به دنیا می دهید ؟ آیا به زندگی این جهان به جای زندگی آن جهان خشنودید ؟ خوشی و کالای این جهان در برابر خوشی و کالای آن جهان چیز کمی بیش نیست ٭ اگر برای جهاد بیرون نروید الله شما را عذاب دردناکی می دهد قومی را جایگزینتان می سازد که جدای از شما آیند و هیچ زیانی به الله نمی رسانید و الله برهرچیزی توانا است)چه زمانی جنگ ، جهاد در راه الله محسوب می شود ؟جنگیدن و نبرد از دو قصد و نیت خارج نیست :1 ـ لبیک گفتن به دستور الله ، بخاطر انتشاز عقیده یگانگی و دفاع از حیثیت اسلام و سرزمین مسلمین و برای افراشته شدن کلمه الله ، در راه او قربانی شدن، جهاد در راه الله محسوب میشود .2 ـ اما نیتی بر عکس آن باشد ، مثل اینکه بخاطر شجاعت یا تعصب قومیت یا کسب ثروت و مال و یا شعارها و اهداف باطل ، بجنگد اینها هیچ کدام جزء جهاد در راه الله محسوب نمی شود .از رسول الله صلی الله علیه وسلم در مورد مردی که بخاطر شجاعت و یا تعصب و یا ریا جنگ کند پرسیدند : آیا جهاد در راه الله محسوب می گردد ؟ فرمودند : ( کسی که بخاطر اینکه حکم الله اجرا شود بجنگد آن جنگ و نبرد در راه الله محسوب می شود . ) بروایت امام بخاری و امام مسلم رحمهما الله .جهاد تا روز قیامت باقی است : از حکمت های الله این است که کشمکش و درگیری بین حق و باطل تا روز قیامت باقی بماند و تا زمانی که این درگیری و کشمکش وجود دارد جهاد هم وجود دارد و به وقت معینی محدود نشده است تا زمانی که باطل و گمراهی و کفر وجود دشته باشد جهاد هم باقی است و فضیلت آن بر حسب همه زمانها و مکانها بر جای خود وجود دارد . الله تعالی در آیه 217 سوره بقره می فرماید : ( .. وَلاَ يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّىَ يَرُدُّوكُمْ عَن دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُواْ .. ) < پیوسته با شما خواهند جنگید تا اگر بتوانند شما را از دین و آئینتان بربگردانند > .و امام مسلم از جابر رضی الله عنه از پیامبر روایت می کنند که فرمودند : ( همیشه گروهی از امت من بخاطر حق در جنگ و کارزار هستند و تا روز قیامت وجود خواهند داشت .)و پیامبر می فرمایند : ( خیر و خوبی تا روز قیامت در اسبها وجود دارد ) اشاره به این است که تا قیامت جهاد وجود دارد . بروایت امام بخاری و امام مسلم رحمهما الله .

الاثنين، 8 يونيو 2009

من اقوال الله سبحانه و تعالی




قال الله تعالى (( يا أيها النبي جاهد الكفار والمنافقين ...))قال ابن القيم :
" جهاد المنافقين أصعب من جهاد الكفار وهوجهاد خواص الأمة وورثة الرسل
والقائمون به أفراد في العالم ,والمشاركون فيه والمعاونون عليه وإن كانوا هم الأقلين عددا
فهم الأعظمون عند الله قدرا "

-زاد المعاد -

رژیم ولایت ابلیسی




آری شیطان برای اینکه اوامر بی چون وچرای او
روزی در دنیا از رونق نیافتد لشکر هم کیشان خویش
را آنچنان پرقدرت جلوه می دهدکه کس به فکر
براندازی اوامر و عوامل او نیافتد .اما قران این
حقیقت خدا همیشه پیروز بر باطل بوده و راه حقیقت
را در جلوی راه پیروان خویش نهاده تا از عظمت و
هیبت مجازی دشمنان نترسند و هراسی به خود راه
ندهند. آری می بینیم که این رژیم فاقد هرگونه
عظمت و هیبت است .آری رژیمی که از خدا بی
نیاز باشد خدا با پشیزی اورا هلاک وبرباد می گرداند
ومجاهدان راه حقیقت مصداق این وعده الهی هستند
که با رژیم ولایت ابلیس دارند مبارزه می کنند
وبحمدالله نصرت خداوند همیشه راهنما و راهگشای
راه آنان بوده .آری رژیم شیطان صفت به تناقض
گویی های فراوانی روی آورده وهمیشه سعی بر آن
داشته تا افکار عمومی را به سوی تبلیغات سوق دهد
وآمار کشته هاوصدمات وارده راوارونه جلوه
دهد.گویا فکرمی کندهنوز می تواندبا این روش حقیقت
سیاست خویش را حفظ کند .آری رژیم فکر می
کندمجاهدان راه حقیقت فاقد نقشه وسیاست هستند.آری
اگرنقشه وسیاست مجاهدان راه حقیقت قرآن وسنت
باشدپس هرگز عملیاتی بدون تحلیل وبررسی وتحقیق
انجام نمی دهند.

الخميس، 4 يونيو 2009

جـــــــــــــــــــــهاد




جهادتنها راه سعادت بشریت است.
جهاد فریضه ی الهی است.
آری تنها مسیری که همیشه ،همیشه سبزاست ونصرت
الهی همیشه درآن جریان داردجهاد است.
جهاد افضل ترین اعمال بعدازایمان به خدااست.
آری برتری جهادنسبت به سایراعمال به مانندفاصله
مشرق ومغرب است
رهبانیت(گوشه گیری)این امت فقط جهاد است.
آری آنان که حقیقت جهاد واهمیت جهاد را دانستند،
دیدیم که چگونه پروانه وارخودرافدای راه جهادکردند.
آری تنهاکسانی می توانند ازاین فریضه ی الهی استقبال
کنند که حقیقت محبت الله ورسول واسلام ومسلمین
درقلوب آنان جای گرفته باشد.

مسلمانان بيدار


ملت قهرمان پرور وامت محمدبدانید این شما بوده
ایدکه همیشه درصحنه ها حضور داشته اید وصحنه
آفریده اید واین فضل خدابوده وهست که هنوز غیور
مردان امت محمد ودلسوزان ومحبان کتاب الله وسنت
همچنان استوارایستاده اند.امت قهرمان پرورواسلام
گرای امت محمد بدانید همان گونه که بهتر از هر
کسی مشکل اساسی امت را دریافته اید وپی برده
اید که دشمنان حقیقی امت اسلام و چشم بینای دشمنان
کوردل مخبران وجاسوسان هستند آری اینان کسانی
هستند که کلیه سران .اگاهان.دلاورمردان ونوامیس
من وشما رابه مرگ سرخ نشانده اند و وضعیت
وموقعیت امروز را برای من و شما رقم
زده اند ...
پس برادرو خواهر مسلمان بدور از تعصب
وقوم گرایی فقط به خاطر خدا و عزت وآزادی آستین
همت و نصرت را بالا زنید و از هیچ نقطه ای برای
نابودی آنان صرف نظر نکنید و با آن غیرت وهمت
محمدی که در وجود شما جوانان و دوراندیشان این
امت است گردن این فروشندگان دین و ناموس را
بزنید .
آری خداوند در کلام پاکش این چنین دستور
داده چرا که آنان به قول صریح قرآن مسلمان نیستند
گر چه در میان صفوف شما مسلمانانند.

شعار دشمنان


گویا این یک حقیقیت است که مسلمانان
از حقیقت دین و مذهب و هویت
خویش جامانده اند و از حقایق ظلم دنیا چشم پوشیده اند.
واز تفکر در محتوای شعار و کلام دشمنان بازمانده اند .
آری دشمنان جهان اسلام با شعار آزادی؛اتحاد ؛وحدت
به کشورها وملت های مسلمانان یورش آورده اند ولی
مسلمانان گول ظاهر کلام آنان را خورده اند
و هرگزسعی نمی کنند که بفهمند
که در حقیقت این شعار.شعار نابودی آنان است
.آری دشمنان اسلام ازلابه لای آیات و روایت اسلام
مطالبی را گلچین وبه آن پروبال داده
و به خورد ما مسلمانان می دهند
و ما مسلمانان بدون هیچ گونه تحلیل وبررسی آن
را بعنوان بند اصطلاحی در اسلام قبول می کنیم
افسوس برادر و خواهر مسلمان افسوس ......افسوس
که کلام خدا قرآن این معجزۀ هدایتگر
و قطب نمای مسیرزندگی در اختیار ما است
ولی ما سعی داریم که از حقیقت آن چشم پوشی کنیم
.آری برادر و خواهر مسلمان یادت باشد
که با کدام حقیقت داریم بازی می کنیم
آری قرآن حقیقتی است که هیچ بهانه ای
را در خود راه نداده وراه نخواهد داد .

استادمجاهد(عبدالمالک ریگی) الله یحفظه لنا


استادمجاهد ای دوست تر زجانم
باشم به خدمت تو تا زنده درجهانم
با لطف ومهربانی با صدشیرین زبانی
الفاظ غیرت وهمت به نهادی برزبانم
تاریک بود روزگارم خاموش بودچراغم
ازنورجهادتو روشن شد روح و روانم
من زار وخسته بودم با جهل بسته بودم
خود را ز فیض جهادت از جهل می رهانم
فرموده اند بزرگان از راه دین یزدان
حق تو برتر آمد ز جمله دوستانم
زیبا و دلنشین است بهار روح وجانم
برتر کند مقامت مولای مهربانم

افتخار و عزت امت محمد صلی الله علیه وسلم در نصرت دین خدااست


و بحمد اللهاهل سنت ایران با توجه به تمامی محدودیتهای موجود این مهمان خدا

را وعزت دنیا و اخرت را با گرمی نوازش کرده اند ،

ودر راه نصرت دین الهی قربانیهای فراوانی به اسلام عرضه داشته اند
وملت مظلوم اهل سنت کردستان،خراسان،هرمزگان وسایر نقاط سنی نشین
با تمام موجودیت وملیت خواهی خود را از عصر سعادت
تا عصر به اصطلاح تمدن فعلی فدای ترویج وتثبیت
مبانی دین وفرهنگ پر ارزش اسلام نموده اند
وعزت وکرامت ،استقلال وشرف خود را درپایداری وعزت مسلمین دیده اند.
آری این ملیت ها با زعامت وصدر نشینی علمی که داشته اند
اسوه خلاقیتها ومفکورهای دینی وسیاسی بوده اند
و برای سعادت ونجات تمامی مسلمان علما وفرهنگیان
این ملیت ها با تصنیفات وتالیفات علمی وحفظ سنگرهای
حق علیه باطل مصدر پیدایش جدید بوده اند.
باید جهان اسلام در مقابل اندیشه ها وزحمات مغزهای متفکر ومصلح
علماء کرد،فارس،عرب ومجاهدان
توانمند این ملیت ها در راه رستگاری امت اسلامی از یوغ کفروشرک جهانی
سر تعظیم فرودآورندوقدر واحترام این ملیت و قومیت های شریف
را از واجبات انسانی واسلامی خود بدانند.
چرا که این قومیتها هرگز از موقف ایمانی وجهادی خود در هر عرصه ومیدان عقب نشینی
نکرده اند وانشاءالله برای یاری دین خدا از هیچ قربانی در این راه دریغ نخواهند کرد
وهم پای سایر اهل سنت ایران به مبارزه خویش ادامه خواهند داد.

الأربعاء، 3 يونيو 2009

عهد مجاهدین


آری سربازان اسلام با شهادت عهد و میثاق بسته اند که تا آخرین
قطرات خون خویش در راه خدا و اعلای کلمةالله و حقوق امت
وملت اهل سنت جانبازی کنند
اگر قرار باشد رژیم منحوس آخوندی از مناطق سنی نشین
عقب نشینی نکند و حاکمیت را به اهل سنت واگذار نکند
بداند که مجا هدین راه حقیقت از هیچ جانبازی
در این راه دریغ نخواهند کرد.
اگر لازم باشد تمام مناطق را به
خاطر عزت و آزادی با خاک و خون یکسان می کنیم .
پس رژیم و عوامل دد صفت او بدانند که مرگ یک بار است
و سربازان الله با همین مرگ بیعت کرده اند و شهادت
را معامله شیرین زندگی خویش به تصویر کشیده اند .

سروش ازادی


سروش آزادی


بدون شک جهاد در راه خدا وطلب شهادتی که خداوند نویدش را به بندگان برگزیده خود در قرآن(ویتخذمنکم شهداء)


داده است، انتقال از یک منزل به منزلی دیگر،از زندگی تنگ ومحدود به زندگی آزاد،کوچ کردن از زندگی سخت


ودشوار که توام با فریب ونیرنگ وچپاول است و گام نهادن به زندگی سعادتمند و رفاه ورضوان الهی می باشد.

آری این فراخوان خدا در قرآن است که برای مخالفین ناگوار وخاری در چشم بزدلان ومنافقان است که مطرح نموده.

در چنین شرایط سختی این روش فراخوانی بسوی جهاد یگانه راهیست که می تواند تنگنای بوجود آمده را از مسیر امت برطرف سازد وبقای امت اسلامی را تضمین کند.

خلاصه اگر معتقدیم مرگ یک بار است پس بهتر است زندگی در راه خدا،پیامبر،کتاب وامت اسلامی قرار گیرد تا گرامی و جاودانه بماند.

درود وسلام خداوند نثار کسانی باد که به ندای سروش آزادی(اذااستنفرتم فانفروا)وهنگامی که برای جهاد خروج در

راه خدا دعوت می شوند لبیک می گویند.









مجاهد ریگی (الله یحفظه)


بسم الله الرحمن الرحیم


من به جوانان مومن و غیور و سلحشور بلوچستان می گویم که رژیم و ایادیش و مزدوران زابلی در فکرجنگی شدید علیه ملت مظلوم هستند و نیاز است که جوانان آموزشهای جنگی را فراگیرند و خود را برای مقابله با رژیم آماده نمایند و جنبش بر خود لازم می داند که جوانان را آموزش دهد لذا جوانان هرچه زودتر به صفوف مبارزان ملحق شوند تا برای نبرد آماده شوند.
رژیم تهاجمی گسترده علیه مردم عادی بلوچستان آغاز کرده است و هزاران جوان بلوچ و سنی در زندانهای رژیم به سر می برند و در چنین وضعیتی خداوند به ما اجازه می دهد که جهت تقابل با رژیم اشغالگرانی که سرزمین بلوچستان را تصرف کرده و رژیم را در جنگ همراهی می کنند را هدف قرار دهیم تا رژیم بداند که این چنین با جنایت و کشتار و اعدام نمی تواند به اهداف شوم خود برسد. الله تعالی می فرماید: فمن اعتدي عليكم فاعتدوا عليه بمثل ما اعتدي عليكم واتقوا الله واعلموا ان الله مع المتقين.
ترجمه : پس هر كس بر شما تعدى كرد همان گونه كه بر شما تعدى كرده بر او تعدى كنيد و از خدا پروا بداريد و بدانيد كه خدا با تقواپيشگان است.
هنگامی که رژیم و ایادیش حرمتها را شکستند و مساجد را هتک حرمت کردند و ملت مظلوم را هدف قرار دادند و جوانان بی گناه را به جرم سنی بودن و بلوچ بودن اعدام کردند دیگر برای ما چه مانده است جز اینکه بر خود بمب ببندیم و به متجاوزان بگوئیم ما زندگی خود را فدای دین و دفاع از مردم می کنیم.
الله تعالی مومنین را مورد خطاب قرار داده و می فرماید: وما لكم لا تقاتلون في سبيل الله والمستضعفين من الرجال والنساء والولدان الذين يقولون ربنا اخرجنا من هذه القريه الظالم اهلها واجعل لنا من لدنك وليا واجعل لنا من لدنك نصيرا
ترجمه : و چرا شما در راه خدا ( و در راه نجات)مردان و زنان و کودکان مستضعف نمی جنگید همانان كه مى‏گويند پروردگارا ما را ز اين شهرى كه مردمش ستم‏ پيشه‏اند بيرون ببر و از جانب خود براى ما سرپرستى قرار ده و از نزد خويش ياورى براى ما تعيين فرما
در آخر شهادت جوانان مظلوم بلوچ و اعدام ناجوانمردانه سه جوان بلوچ را محضر ملت بلوچ و جامعه اهلسنت و خانواده شهداء تسلیت می گویم و شهادت جوان مومن و سلحشور شهید حافظ عبدالخالق ملازهی را تبریک می گویم و درود می فرستم بر روح تمامی شهدای اهلسنت و بلوچستان و برای همه از درگاه الله درجات بلند آرزو دارم.
(امیر )عبدالمالک بلوچ
رهبر جنبش مقاومت مردمی ایران